سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مهندسی کامپیوتر پیام نور نوشهر
 
قالب وبلاگ
آخرین مطالب

اهل دانشگاهم،روزگارم خوش نیست...

اهل دانشگاهم
روزگارم خوش نیست
ژتونی دارم
خرده عقلی
سر سوزن شوقی
اهل دانشگاهم
پیشه ام گپ زدن است
سرگرمیم وبلاگ زدن است
من در اینجا
سیاه می کنم خانه ها را
تا بسپارند به ماشین
تا به یک نمره ناقابل بیست
که در آن زندانیست
دلمان زنده شود
چه خیالی چه خیالی می دانم
گپ زدن بیهوده است
خوب می دانم دانشم بیهوده است
اوستاد از من پرسید
چقدر نمره ز من می خواهی
من به او گفتم: میان ترم می خواهم
من از او پرسیدم: دل خوش سیری چند
اهل دانشگاهم
قبله ام راه دور
جانمازم کتاب قطور
مشق از پنجره ها می گیرم
همه ذرات وجودم متبلور شده است
درسهایم را وقتی می خوانم
که خروس می کشد خمیازه
مرغ و ماهی خواب است
خوب یادم هست
مدرسه باغ آزادی بود
درس بی کرنش می خواندیم
نمره بی خواهش می آوردیم
تا معلم پارازیت می انداخت
همه غش می کردیم
کلاس چقدر زیبا بود و معلم چقدر حوصله داشت
درس خواندن آنروز
مثل یک بازی بود
کم کمک دور شدم از آنجا
بار خود را بستم
عاقبت رفتم به دانشگاه
به نور آموزش
و به پیام نور سرایت کردم
رفتم از پله راه دور، بالا
چیزها دیدم در دانشگاه
من گدایی دیدم در آخر ترم
در به در می گشت
یک نمره قبولی می خواست
من کسی را دیدم
از دیدن یک نمره ده
دم دانشگاه پشتک می زد
شاعری دیدم
هنگام خطابه
به خرچنگ می گفت ستاره
و اسید نیتریک را جای می می نوشید
همه جا پیدا بود
همه جا را دیدم
بارش اشک از نمره تک
جنگ آموزش با دانشجو
آموزش از راه دور
مدیریت از راه دور
همه دوُر و همه دور
حذف یک درس به فرماندهی کامپیوتر
فتح یک ترم به دست تقدیر
قتل یک لبخند در آخر ترم
همه را من دیدم
من در این دانشگاه در به در و ویرانم
من به یک نمره نا قابل ده خشنودم
من به لیسانس قناعت دارم
من نمی خندم اگر دوست من می افتد
من نمی خندم اگر نرخ شهریه را دو سه برابر بکنند
و نمی خندم اگر موی سرم می ریزد
من در این دانشگاه
در سراشیب کسالت هستم
خوب می دانم :
استاد کی می آید
او نمی آید، او نمی خواهد که بیاید
برگه حذف کجاست
مثلا سایت و رایانه آن مال من است
مثلا بوفه، نقلیه و دانشگاه از آن من است
ما می دانیم اگر سلف نباشد
همگی می میریم
و اگر حذف نباشد
همگی مشروطیم


[ سه شنبه 91/1/22 ] [ 1:41 صبح ] [ مهدی قاسمی ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ
آرشیو مطالب
امکانات وب