مهندسی کامپیوتر پیام نور نوشهر | ||
نخستین بار گفتش کز کجایی؟ مبادا هم محل، هم خاک مایی؟ چرا این دختر همسایه مان را تو کردی خواستگاری بی خبر،ها؟ ! چرا اورا تو کردی انتخابش؟ بگفتا: مطمئنم از جوابش ! بگفتا: نرخ مهرش با تو گفته؟ بگفت: آن را که داده، کی گرفته؟ ! بگفتا: بیشتر من دارمش دوست بگفت: اما مهمتر، پاسخ اوست ! بگفتا: دوستش داری چنان من؟ بگفت: عشقت نه نان است و نه مسکن ! بگفتا: ازچه رو دارد قبولت؟ بگفت: او گفته با من بهر پولت ! بخندید: این دلیلش نیست کافی ! بگفت: آیا تو از خدمت معافی؟ ! به ضرب پول، بنده روسفیدم و سربازی خود را هم خریدم ! تو حتی یک موتور گازی نداری خریدم من دو ماشین شکاری ! تو یک آلونک کوچک نداری تو چون من خانه در پونک نداری ! به دانشگاه بودم سخت ساعی ولی البته غیر انتفاعی ! بنابراین دلیلش هست کافی نباید بیش از این مهمل ببافی بگفت: اما منم فرهاد عاشق بگفت: ازغصه اش باید کنی دق !
[ سه شنبه 91/1/22 ] [ 1:46 صبح ] [ مهدی قاسمی ]
|
||
[ قالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |